مترادف فیاض : بخشنده، جوانمرد، فایض، فیض رسان
برابر پارسی : دهشمند، بخشنده، جوانمرد
propitious, bounteous, charitable, forgiving, generous, magnanimous, merciful, munificent, openhearted
(تلفظ: fayyāz) (عربی) (در قدیم) جوانمرد و بخشنده ؛ دارای آثارِ مفید ، پر برکت .
بخشنده، جوانمرد، فایض، فیضرسان
فیاض . [ ف َی ْ یا ] (اِخ ) تخلص شیخ ابوالفضل دکنی برادر فیضی دکنی معروف است . (از سبک شناسی بهار ج 3). رجوع به دکنی شود.
نظامی .