کلمه جو
صفحه اصلی

کرار

فارسی به انگلیسی

repeatedly, who attacks repeatedly

who attacks repeatedly


فرهنگ اسم ها

اسم: کرار (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: karrār) (فارسی: کرار) (انگلیسی: karrar)
معنی: حمله کننده، لقب امیر المومنین علی ( ع )، ( اَعلام ) از القاب و صفات حضرت علی ( ع )

(تلفظ: karrār) (عربی) (در قدیم) حمله کننده ؛ (در اعلام) از القاب و صفات حضرت علی (ع) .


فرهنگ فارسی

بازگردنده، بسیارحمله کننده یاسخت حمله کننده درجنگ
( صفت ) ۱ - بسیار حمله برنده بتکرار هجوم برنده : [ داعیه ای که هر یارب که در صمیم سحر گاهی بر در گاه الهی کند بلشکر ی جرار و سپاهی کرار کار کند ... ] ( چهار مقاله ) ۲ - باز گردنده . ۳ - باز گرداننده . ۴ - ( اسم ) لقب امیر المومنین علی ۴ ( چه وی بی پروا بصف دشمنان حمله میبرد ) : حیدر کرار .
چوب زیرین در خانه باشد که چوب آستانست .یا زمینی که بجهت سبزی کاشتنی و غیر آن مستعد کرده و کناره های آنرا بلند ساخته باشند.

فرهنگ معین

(کَ رّ ) [ ع . ] (ص . ) بسیار حمله کننده .

لغت نامه دهخدا

کرار. [ ک َ ] ( ع اِ ) مهره ای است که زنان بدان مردان را بند نمایند. تقول للساحرة یا کرار کریة و یا همرة اهمریه ان اقبل فسریه و ان ادبر فضریه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).

کرار. [ ک َرْ را ] ( ع ص ) برگردنده. ( منتهی الارب ). بازگردنده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || بازگرداننده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || حمله کننده. ( منتهی الارب ). بتکرار حمله برنده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) : داعیه ای که هر یارب که او در صمیم سحرگاهی بر درگاه الهی کند به لشکری جرار و سپاهی کرار کار کند. ( چهارمقاله از فرهنگ فارسی معین ). || مهربانی نماینده. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ).

کرار. [ ک َرْ را ] ( اِخ ) از القاب حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلام ، چه آن حضرت در جنگ بر صف دشمنان باربار حمله می کرد و هیچ اندیشه نمی نمود. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
- حیدر کرار ؛علی علیه السلام.

کرار. [ ک ِ ] ( ع اِ ) ج ِ کَرّ. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به کر شود.

کرار. [ ک ُ ] ( اِ ) چوب زیرین در خانه باشد که چوب آستان است. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || زمینی که بجهت سبزی کاشتنی و غیر آن مستعد کرده و کناره های آن را بلند ساخته باشند. ( از آنندراج ). کرد و زمینی که برای کشتکاری آماده ساخته و کناره های آن را بلند کرده باشند. ( ناظم الاطباء ).

کرار. [ ک َ ] (ع اِ) مهره ای است که زنان بدان مردان را بند نمایند. تقول للساحرة یا کرار کریة و یا همرة اهمریه ان اقبل فسریه و ان ادبر فضریه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).


کرار. [ ک َرْ را ] (اِخ ) از القاب حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السّلام ، چه آن حضرت در جنگ بر صف دشمنان باربار حمله می کرد و هیچ اندیشه نمی نمود. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
- حیدر کرار ؛علی علیه السلام .


کرار. [ ک َرْ را ] (ع ص ) برگردنده . (منتهی الارب ). بازگردنده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بازگرداننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || حمله کننده . (منتهی الارب ). بتکرار حمله برنده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : داعیه ای که هر یارب که او در صمیم سحرگاهی بر درگاه الهی کند به لشکری جرار و سپاهی کرار کار کند. (چهارمقاله از فرهنگ فارسی معین ). || مهربانی نماینده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).


کرار. [ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ کَرّ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کر شود.


کرار. [ ک ُ ] (اِ) چوب زیرین در خانه باشد که چوب آستان است . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زمینی که بجهت سبزی کاشتنی و غیر آن مستعد کرده و کناره های آن را بلند ساخته باشند. (از آنندراج ). کرد و زمینی که برای کشتکاری آماده ساخته و کناره های آن را بلند کرده باشند. (ناظم الاطباء).


فرهنگ عمید

۱. از القاب علی بن ابی طالب.
۲. [قدیمی] بازگردنده.
۳. [قدیمی] سخت حمله کننده در جنگ، بسیار حمله کننده.
چوب زیر در، آستانۀ در.

۱. از القاب علی‌بن ابی‌طالب.
۲. [قدیمی] بازگردنده.
۳. [قدیمی] سخت‌حمله‌کننده در جنگ؛ بسیار‌حمله‌کننده.


چوب زیر در؛ آستانۀ در.


دانشنامه عمومی

کرار می تواند در اشاره به موارد زیر باشد:
کرار (تانک)
کرار (پهپاد)

پیشنهاد کاربران

یورش بر


کلمات دیگر: