کلمه جو
صفحه اصلی

دریه

فرهنگ اسم ها

اسم: دریه (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: doriye) (فارسی: دریه) (انگلیسی: doriye)
معنی: مانند در، درخشان و روشن، ( در، ایه ( پسوند نسبت ) )، درخشان، روشن

فرهنگ فارسی

تانیث دری سخن دری

لغت نامه دهخدا

( دریة ) دریة. [ دَرْ / دِرْ ی َ ] ( ع مص ) دانستن چیزی را یا دانستن به نوعی از حیله. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). دانستن. ( تاج المصادربیهقی ). دری. دریان. درایة. و رجوع به درایة شود.

دریة. [ دَ ری ی َ ] ( ع اِ ) چیزی که برآن تیر و نیزه اندازند برای آموختن. ( منتهی الارب ). حلقه نیزه باختن. حلقه ای که سواران نیزه ربایند. حلقه نیزه. حلقه هدف. ( زمخشری ). || ستور و جز آن که درپس آن صائد پنهان شود برای قدرت یافتن برصید. ( منتهی الارب ). دریئة. ( اقرب الموارد ). و رجوع به دریئة شود.

دریة. [دَ ری ی َ ] ( ص نسبی ) تأنیث دری ( در تداول منشیان قدیم ). لغات دریة؛ سخن دری. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

دریة. [ دَ ری ی َ ] (ع اِ) چیزی که برآن تیر و نیزه اندازند برای آموختن . (منتهی الارب ). حلقه ٔ نیزه باختن . حلقه ای که سواران نیزه ربایند. حلقه ٔ نیزه . حلقه ٔ هدف . (زمخشری ). || ستور و جز آن که درپس آن صائد پنهان شود برای قدرت یافتن برصید. (منتهی الارب ). دریئة. (اقرب الموارد). و رجوع به دریئة شود.


دریة. [ دَرْ / دِرْ ی َ ] (ع مص ) دانستن چیزی را یا دانستن به نوعی از حیله . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دانستن . (تاج المصادربیهقی ). دری . دریان . درایة. و رجوع به درایة شود.


دریة. [دَ ری ی َ ] (ص نسبی ) تأنیث دری (در تداول منشیان قدیم ). لغات دریة؛ سخن دری . (یادداشت مرحوم دهخدا).


دانشنامه عمومی

دُرّیه (به لاتین: Dürriyə) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان آستارا (جمهوری آذربایجان) واقع شده است. دریه ۶۹۷ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای جمهوری آذربایجان

پیشنهاد کاربران

دریه اسم دخترانه است، معنی دریه: ( عربی ـ فارسی ) ( دُر ایه ( پسوند نسبت ) ) ، مانند دُر، درخشان، روشن.




کلمات دیگر: