معنی: مانند در و گوهر، ( به مجاز ) گران بها و ارزشمند، ( در، ین ( پسوند نسبت ) )، از در، ساخته شده از در، ( به مجاز ) گران بها و قیمتی، ( عربی ـ فارسی ) ( دُر + ین ( پسوند نسبت ) ) از دُر، ساخته شده از دُر، مانند در و گوهر شئ گرانبها و ارزشمند مرکب از در به معنای مروارید و پسوند شباهت
درین
فرهنگ اسم ها
معنی: مانند در و گوهر، ( به مجاز ) گران بها و ارزشمند، ( در، ین ( پسوند نسبت ) )، از در، ساخته شده از در، ( به مجاز ) گران بها و قیمتی، ( عربی ـ فارسی ) ( دُر + ین ( پسوند نسبت ) ) از دُر، ساخته شده از دُر، مانند در و گوهر شئ گرانبها و ارزشمند مرکب از در به معنای مروارید و پسوند شباهت
(تلفظ: dorin) (عربی ـ فارسی) (دُر + ین (پسوند نسبت)) از دُر ، ساخته شده از دُر ؛ (به مجاز) گران بها و قیمتی.
فرهنگ فارسی
تلفظ فرانسوی دریایی که قومی بودند .
لغت نامه دهخدا
درین. [ دَ ] ( ع ص ، اِ ) علف ریزه خشک. ( منتهی الارب ). حطام و ریزه های چراگاه هرگاه کهنه باشد و آن علف پوسیده است و شتران کمتر از آن استفاده می کنند. ( از اقرب الموارد ).
- ام درین ؛ زمین قحطزده و خشک. ( از اقرب الموارد ).
|| جامه کهنه. ( منتهی الا رب ) ( ازاقرب الموارد ).
درین. [ دَ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مسکون جبال بارز شهرستان جیرفت. واقع در 63هزارگزی خاور مسکون و 30هزارگزی خاور راه شوسه بم به سبزواران. مزارع باریکو، باغ لولیا، باغ حاجی ، زین الدین ، باغ نو، باغ سیب و باغ زیارت جزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
درین. [ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد. واقع در 37هزارگزی شمال باختری مشهد و کنار راه مشهد به قوچان ، با 303 تن سکنه. آب آن از قنات و راه اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
درین. [دَ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان عقدا بخش اردکان شهرستان یزد. واقع در 24هزارگزی جنوب باختری اردکان و کنار راه فرعی درین به میبد. آب آن از قنات و راه آن ارابه رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
درین. [ دُ ی ِ ] ( اِخ ) تلفظ فرانسوی «دریایی » که قومی بودند. رجوع به دریایی در ردیف خود شود.
درین . [ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مسکون جبال بارز شهرستان جیرفت . واقع در 63هزارگزی خاور مسکون و 30هزارگزی خاور راه شوسه ٔ بم به سبزواران . مزارع باریکو، باغ لولیا، باغ حاجی ، زین الدین ، باغ نو، باغ سیب و باغ زیارت جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
درین . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 37هزارگزی شمال باختری مشهد و کنار راه مشهد به قوچان ، با 303 تن سکنه . آب آن از قنات و راه اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
درین . [ دَ ] (ع ص ، اِ) علف ریزه ٔ خشک . (منتهی الارب ). حطام و ریزه های چراگاه هرگاه کهنه باشد و آن علف پوسیده است و شتران کمتر از آن استفاده می کنند. (از اقرب الموارد).
- ام درین ؛ زمین قحطزده و خشک . (از اقرب الموارد).
|| جامه ٔ کهنه . (منتهی الا رب ) (ازاقرب الموارد).
درین . [ دَ ] (ق مرکب ) مخفف در این . (آنندراج ).
درین . [ دُ ی ِ ] (اِخ ) تلفظ فرانسوی «دریایی » که قومی بودند. رجوع به دریایی در ردیف خود شود.
دانشنامه عمومی
درین (خاش)
درین (عنبرآباد)
درین (میبد)
این روستا در دهستان امجز قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۸ نفر (۴خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان بفروئیه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۲۷ نفر (۳۶خانوار) بوده است.
دانشنامه آزاد فارسی
رودی در آلبانی، به طول ۳۰۰ کیلومتر. از تلاقیدرین سیاه و درین سفید تشکیل می شود. درین سیاه از دریاچۀ اوخرید و درین سفید از آلپ های آلبانی، سرچشمه می گیرد. رود درین به دریای آدریاتیک می ریزد.
گویش مازنی
پستو انباری
پیشنهاد کاربران
معنی اسم هم به مانند درر درخشان و شفاف میباشد
دریا :از مصدر دریده شدن گرفته شده و با واژه دره ، درک و با واژه ی "درین" ترکی ( عمق دار و عمیق ) هم ریشه است و معنای ژرفنا و عمیق می دهد.
چون از دُر میاد
اگر ازتون پرسیدن معنی اسمتون چیه بگید
دختر گرانبها