کلمه جو
صفحه اصلی

درین

فرهنگ اسم ها

اسم: درین (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: dorin) (فارسی: درين) (انگلیسی: dorin)
معنی: مانند در و گوهر، ( به مجاز ) گران بها و ارزشمند، ( در، ین ( پسوند نسبت ) )، از در، ساخته شده از در، ( به مجاز ) گران بها و قیمتی، ( عربی ـ فارسی ) ( دُر + ین ( پسوند نسبت ) ) از دُر، ساخته شده از دُر، مانند در و گوهر شئ گرانبها و ارزشمند مرکب از در به معنای مروارید و پسوند شباهت

(تلفظ: dorin) (عربی ـ فارسی) (دُر + ین (پسوند نسبت)) از دُر ، ساخته شده از دُر ؛ (به مجاز) گران بها و قیمتی.


فرهنگ فارسی

قومی که در قرون ۱۲ و ۱۱ ق م. بیونان حمله بردند و با آخنیان خویشاوند بودند ولی مدتی بعد در جنگلهای شمالی بالکان سکنی گزیدند و آنان را بیرون راندند و در جنوب تسالی و پلوپونز اقمت کردند و جنوب غربی آسیای صغیررا مستعمره خود قرار دادند.
تلفظ فرانسوی دریایی که قومی بودند .

لغت نامه دهخدا

درین. [ دَ ] ( ق مرکب ) مخفف در این. ( آنندراج ).

درین. [ دَ ] ( ع ص ، اِ ) علف ریزه خشک. ( منتهی الارب ). حطام و ریزه های چراگاه هرگاه کهنه باشد و آن علف پوسیده است و شتران کمتر از آن استفاده می کنند. ( از اقرب الموارد ).
- ام درین ؛ زمین قحطزده و خشک. ( از اقرب الموارد ).
|| جامه کهنه. ( منتهی الا رب ) ( ازاقرب الموارد ).

درین. [ دَ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مسکون جبال بارز شهرستان جیرفت. واقع در 63هزارگزی خاور مسکون و 30هزارگزی خاور راه شوسه بم به سبزواران. مزارع باریکو، باغ لولیا، باغ حاجی ، زین الدین ، باغ نو، باغ سیب و باغ زیارت جزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

درین. [ دَ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه شهرستان مشهد. واقع در 37هزارگزی شمال باختری مشهد و کنار راه مشهد به قوچان ، با 303 تن سکنه. آب آن از قنات و راه اتومبیل رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

درین. [دَ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان عقدا بخش اردکان شهرستان یزد. واقع در 24هزارگزی جنوب باختری اردکان و کنار راه فرعی درین به میبد. آب آن از قنات و راه آن ارابه رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

درین. [ دُ ی ِ ] ( اِخ ) تلفظ فرانسوی «دریایی » که قومی بودند. رجوع به دریایی در ردیف خود شود.

درین . [ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مسکون جبال بارز شهرستان جیرفت . واقع در 63هزارگزی خاور مسکون و 30هزارگزی خاور راه شوسه ٔ بم به سبزواران . مزارع باریکو، باغ لولیا، باغ حاجی ، زین الدین ، باغ نو، باغ سیب و باغ زیارت جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


درین . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 37هزارگزی شمال باختری مشهد و کنار راه مشهد به قوچان ، با 303 تن سکنه . آب آن از قنات و راه اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


درین . [ دَ ] (ع ص ، اِ) علف ریزه ٔ خشک . (منتهی الارب ). حطام و ریزه های چراگاه هرگاه کهنه باشد و آن علف پوسیده است و شتران کمتر از آن استفاده می کنند. (از اقرب الموارد).
- ام درین ؛ زمین قحطزده و خشک . (از اقرب الموارد).
|| جامه ٔ کهنه . (منتهی الا رب ) (ازاقرب الموارد).


درین . [ دَ ] (ق مرکب ) مخفف در این . (آنندراج ).


درین . [ دُ ی ِ ] (اِخ ) تلفظ فرانسوی «دریایی » که قومی بودند. رجوع به دریایی در ردیف خود شود.


درین . [دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان عقدا بخش اردکان شهرستان یزد. واقع در 24هزارگزی جنوب باختری اردکان و کنار راه فرعی درین به میبد. آب آن از قنات و راه آن ارابه رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


دانشنامه عمومی

درین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
درین (خاش)
درین (عنبرآباد)
درین (میبد)

دانشنامه آزاد فارسی

درین (Drin)
رودی در آلبانی، به طول ۳۰۰ کیلومتر. از تلاقیدرین سیاه و درین سفید تشکیل می شود. درین سیاه از دریاچۀ اوخرید و درین سفید از آلپ های آلبانی، سرچشمه می گیرد. رود درین به دریای آدریاتیک می ریزد.

گویش مازنی

/darin/ پستو انباری

پستو انباری


پیشنهاد کاربران

درین مرواریدی کہ سیقل دادہ شدہ مثل زرین، زری کہ سیقلی شدہ باشد

درین اسم دخترانه است، معنی درین: ( عربی ـ فارسی ) ( دُر ین ( پسوند نسبت ) ) 1 - از دُر، ساخته شده از دُر؛ 2 - ( به مجاز ) گران بها و قیمتی.

به مجاز گران بها و ارزشمند و درخشان و کسی که وجود و پیکرش از مروارید است

درخشان ارزشمند وجود و پیکر مرواریداست

اسم ما به معنی در نجف یا همان مروارید است

مروارید صیقل داده شده یعنی مروارید تراشیده شده

در در واقع نام نگینی است به رنگ روشن شیشه ی که بر روی انگشتری یا آویز کار میشود که البته خود درر سنگ کوارتز است .
معنی اسم هم به مانند درر درخشان و شفاف میباشد

دَرین در زبان ترکی یعنی عمیق واژه ی دریا با واژه درین ترکی همریشه است. چون
دریا :از مصدر دریده شدن گرفته شده و با واژه دره ، درک و با واژه ی "درین" ترکی ( عمق دار و عمیق ) هم ریشه است و معنای ژرفنا و عمیق می دهد.

نه بچه ها اسممون به معنی گرانبهاست
چون از دُر میاد
اگر ازتون پرسیدن معنی اسمتون چیه بگید
دختر گرانبها


کلمات دیگر: