کلمه جو
صفحه اصلی

جهان ارا

فارسی به انگلیسی

world adorning

فرهنگ اسم ها

اسم: جهان آرا (دختر) (فارسی) (تلفظ: j.-ārā) (فارسی: جهان ‌آرا) (انگلیسی: jahan-ara)
معنی: زینت دهنده ی جهان، آراینده جهان، زیبا، ( در قدیم )، زیبا کننده، زینت بخش و مایه ی زیبایی جهان، ( به مجاز ) ) بسیار زیبا، ) آراینده ی جهان و نظم بخشنده به آن، ( اَعلام ) شاهدخت گورکانی هند [، قمری]، دختر شاه جهان، که دلبستگی شدید به تصوف داشت و در این باره کتابی به نام مونس الارواح به زبان فارسی نوشت و مسجد آگره از بناهای اوست

لغت نامه دهخدا

( جهان آرا ) جهان آرا. [ ج َ ] ( نف مرکب ) جهان آراینده. آرایش کننده دنیا. که مملکت را سر و سامان دهد :
نه هرگز بر دلم دردی نه بر خاطر مرا گردی
جهان را جمله آوردی بکامم ای جهان آرا.
ناصرخسرو.
اباطیل اقوال کذاب... آفتاب رای جهان آرای او را حجاب تواند کرد. ( سندبادنامه ). || پروردگار که خالق عالم باشد. ( انجمن آرای ناصری ) :
جهان آرای بی صورت بشکل خویش کرد آدم
تو زین سان شعبه صورت ز نسل آدمی ، حاشا.
وصال شیرازی.
|| نام ماه ششم از ماههای ملکی. ( انجمن آرای ناصری ). رجوع به جهان آرای شود.

فرهنگ عمید

( جهان آرا ) ۱. زینت دهندۀ جهان.
۲. [مجاز] زیبا.
۳. آرایندۀ جهان، نظم دهنده به جهان.

دانشنامه عمومی

جهان آرا (ابهام زدایی). محمد جهان آرا، یکی از فرماندهان سپاه پاسداران در جنگ ایران و عراق بود که سرانجام در جریان آزادسازی خرمشهر کشته شد.
جهان آرا بیگم، دختر شاه جهان و بانوی شاعر فارسی گوی بود.
جهان آرا خانم پاوه ای، شاعر زن کرد که به کردی هورامی سعر سروده است.


کلمات دیگر: