گنبدی است در ولایت
گنبد چهل دختران
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گنبد چهل دختران. [ گ ُ ب َ دِ چ ِ هَِ دُ ت َ ] ( اِخ ) گنبد چل دختران. گنبدی است در ولایت . ( آنندراج ) :
بس که در سر هست زاهد را نهان ذوق جماع
مینماید گنبد چل دختران عمامه اش.
بس که در سر هست زاهد را نهان ذوق جماع
مینماید گنبد چل دختران عمامه اش.
میرزا عبدالغنی ( از آنندراج ) ( بهار عجم ).
کلمات دیگر: