کلمه جو
صفحه اصلی

کرنفه

لغت نامه دهخدا

( کرنفة ) کرنفة. [ ک َ ن َ ف َ ]( ع مص ) به شمشیر بریدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). به شمشیر زدن. ( ناظم الاطباء ). || به چوبدستی زدن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). باعصا زدن. ( از اقرب الموارد ). || کرنف الکرانیف ؛ برید کرانیف را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).برید تنه خرما را از کرانیف. ( از اقرب الموارد ).

کرنفة. [ ک ُ ن َ / ن ُ ف َ ] ( ع ص ) باریک اندام و لاغر از شتر و مردم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

کرنفة. [ ک َ ن َ ف َ ](ع مص ) به شمشیر بریدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به شمشیر زدن . (ناظم الاطباء). || به چوبدستی زدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). باعصا زدن . (از اقرب الموارد). || کرنف الکرانیف ؛ برید کرانیف را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).برید تنه ٔ خرما را از کرانیف . (از اقرب الموارد).


کرنفة. [ ک ُ ن َ / ن ُ ف َ ] (ع ص ) باریک اندام و لاغر از شتر و مردم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: