آسمان .
گنبد زرنگار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گنبد زرنگار. [ گُم ْ ب َ دِ زَ ن ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِمرکب ) آسمان. ( مجموعه مترادفات ص 10 ) :
نگه کن بر این گنبد زرنگار
که سقفش بود بی ستون استوار.
نگه کن بر این گنبد زرنگار
که سقفش بود بی ستون استوار.
سعدی.
کلمات دیگر: