کلمه جو
صفحه اصلی

شقصی

لغت نامه دهخدا

شقصی. [ ش ِ ] ( ص نسبی ) منسوب است به شقص که دیهی است از سراة به جیله در نواحی مکه. ( از لباب الانساب ).

شقصی. [ ش ِ ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن حسن بن محمد شقصی طوسی. در شقص اقامت داشت و از ابومحمد اسماعیل بن عمرو المقری مصری روایت شنید و ابوالقاسم هبةاﷲبن عبدالوارث شیرازی حافظ از او روایت دارد. ( از لباب الانساب ).

شقصی . [ ش ِ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن حسن بن محمد شقصی طوسی . در شقص اقامت داشت و از ابومحمد اسماعیل بن عمرو المقری مصری روایت شنید و ابوالقاسم هبةاﷲبن عبدالوارث شیرازی حافظ از او روایت دارد. (از لباب الانساب ).


شقصی . [ ش ِ ] (ص نسبی ) منسوب است به شقص که دیهی است از سراة به جیله در نواحی مکه . (از لباب الانساب ).



کلمات دیگر: