کلمه جو
صفحه اصلی

فلط

لغت نامه دهخدا

فلط. [ ف َ ] ( ع مص ) سرگشته گردیدن و متحیر شدن از چیزی. ( منتهی الارب ). دهشت یافتن. ( از اقرب الموارد ).

فلط. [ ف َ ل َ ] ( ع ق ) ناگاه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فلط. [ ف َ ] (ع مص ) سرگشته گردیدن و متحیر شدن از چیزی . (منتهی الارب ). دهشت یافتن . (از اقرب الموارد).


فلط. [ ف َ ل َ ] (ع ق ) ناگاه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: