کلمه جو
صفحه اصلی

شفیلیدن

لغت نامه دهخدا

شفیلیدن. [ ش َ دَ ] ( مص ) فشردن ، مانند میوه ها. || صفیر زدن. صفیر زدن هنگام آب خوردن اسب. || شنیدن. گوش دادن. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: