کلمه جو
صفحه اصلی

علکسه

لغت نامه دهخدا

( علکسة ) علکسة. [ ع َ ک َ س َ ] ( ع مص )جمع شدن : علکس البیض ؛ اجتمع. ( ذیل اقرب الموارد ).

علکسة. [ ع َ ک َ س َ ] (ع مص )جمع شدن : علکس البیض ؛ اجتمع. (ذیل اقرب الموارد).



کلمات دیگر: