مونث شقی : زن بدبخت جمع شقیات یا در تداول فارسی صلابت و سختی .
شقیه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( شقیة ) شقیة.[ ش ِ قی ی َ ] ( ع اِ ) نوعی از جماع. ( منتهی الارب ).
شقیة. [ ش َ قی ی َ ] ( ع ص ) شقیه. مؤنث شقی. زن بدبخت. ج ، شَقیّات. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ) در تداول فارسی ، صلابت و سختی. ( از ناظم الاطباء ).
شقیة. [ ش َ قی ی َ ] ( ع ص ) شقیه. مؤنث شقی. زن بدبخت. ج ، شَقیّات. ( یادداشت مؤلف ). || ( اِمص ) در تداول فارسی ، صلابت و سختی. ( از ناظم الاطباء ).
شقیة. [ ش َ قی ی َ ] (ع ص ) شقیه . مؤنث شقی . زن بدبخت . ج ، شَقیّات . (یادداشت مؤلف ). || (اِمص ) در تداول فارسی ، صلابت و سختی . (از ناظم الاطباء).
شقیة.[ ش ِ قی ی َ ] (ع اِ) نوعی از جماع . (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: