کلمه جو
صفحه اصلی

قصوی

فرهنگ فارسی

مونث اقصی به معنی دورتر، دورترین
( صفت ) مونث اقصی . یا غایت قصوی . دورترین غایت مقصود نهایی .
نسبت است به قصی

لغت نامه دهخدا

قصوی. [ ق ُص ْ وا ] ( ع ن تف ) غایت دور. ( منتهی الارب ).تأنیث اقصی ، به معنی غایت بعیده. ( اقرب الموارد ).
- غایت قصوی ؛ هدف دور.
|| ( اِ ) کرانه وادی.( منتهی الارب ). طرف وادی. ( اقرب الموارد ). رجوع به قصیا شود.

قصوی. [ ق ُص ْ وی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به قُصی . ( منتهی الارب ). رجوع به قُصی شود.

قصوی . [ ق ُص ْ وا ] (ع ن تف ) غایت دور. (منتهی الارب ).تأنیث اقصی ، به معنی غایت بعیده . (اقرب الموارد).
- غایت قصوی ؛ هدف دور.
|| (اِ) کرانه ٔ وادی .(منتهی الارب ). طرف وادی . (اقرب الموارد). رجوع به قصیا شود.


قصوی . [ ق ُص ْ وی ی ] (ص نسبی ) نسبت است به قُصی ّ. (منتهی الارب ). رجوع به قُصی ّ شود.



کلمات دیگر: