( فلیحة ) فلیحة. [ ف َ ح َ ] ( ع اِ ) برگ درخت آتش زنه چون شکافته گردد. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).
فلیحه
لغت نامه دهخدا
فلیحة. [ ف َ ح َ ] (ع اِ) برگ درخت آتش زنه چون شکافته گردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر:
فلیحة. [ ف َ ح َ ] (ع اِ) برگ درخت آتش زنه چون شکافته گردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).