( کرمیة ) کرمیة. [ ک ُ می ی َ ] ( اِخ ) دهی است. ( منتهی الارب ). قریه ای است از اعمال موصل. ( از معجم البلدان ).
کرمیه
لغت نامه دهخدا
کرمیة. [ ک ُ می ی َ ] (اِخ ) دهی است . (منتهی الارب ). قریه ای است از اعمال موصل . (از معجم البلدان ).
کلمات دیگر:
کرمیة. [ ک ُ می ی َ ] (اِخ ) دهی است . (منتهی الارب ). قریه ای است از اعمال موصل . (از معجم البلدان ).