کلمه جو
صفحه اصلی

شح

فرهنگ فارسی

بخیل
زفتی کردن بخل ورزیدن یا آزمندی کردن

فرهنگ معین

(شُ حّ ) [ ع . ] (مص ل . ) بُخل ، بُخل ورزیدن .

لغت نامه دهخدا

شح . [ ش َ / ش ِ / ش ُح ح ] (ع اِمص ) زفتی . (منتهی الارب ). بخل . (اقرب الموارد). بخیلی . (مهذب الاسماء). || آزمندی . (منتهی الارب ). حرص . و در صحاح به معنی حرص توأم با بخل آمده است . (از اقرب الموارد). بخل با حرص . (زمخشری ) :
تو ز شح و بخل خواهی وز دها
تا ببندی پور ما را بر گدا.

مولوی .



شح . [ ش َ / ش ِ / ش ُح ح ] (ع مص ) زفتی کردن . (از منتهی الارب ). بخل ورزیدن . (از اقرب الموارد). بخیلی کردن . (ترجمان القرآن جرجانی ) (دهار). بخیل و حریص شدن . (المصادر زوزنی ). || آزمندی نمودن .(از منتهی الارب ). حرص ورزیدن . (از اقرب الموارد).


شح. [ ش َ / ش ِ / ش ُح ح ] ( ع اِمص ) زفتی. ( منتهی الارب ). بخل. ( اقرب الموارد ). بخیلی. ( مهذب الاسماء ). || آزمندی. ( منتهی الارب ). حرص. و در صحاح به معنی حرص توأم با بخل آمده است. ( از اقرب الموارد ). بخل با حرص. ( زمخشری ) :
تو ز شح و بخل خواهی وز دها
تا ببندی پور ما را بر گدا.
مولوی.

شح. [ ش َ / ش ِ / ش ُح ح ] ( ع مص ) زفتی کردن. ( از منتهی الارب ). بخل ورزیدن. ( از اقرب الموارد ). بخیلی کردن. ( ترجمان القرآن جرجانی ) ( دهار ). بخیل و حریص شدن. ( المصادر زوزنی ). || آزمندی نمودن.( از منتهی الارب ). حرص ورزیدن. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

بخیل.
۱. بخیل شدن، بخل، زفتی.

بخیل.


۱. بخیل شدن؛ بخل؛ زفتی.


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در فرهنگ قرآنی و روایات دینی دو واژه «بُخل» و «شُح» به کار رفته است که گرچه هر دو بار منفی دارند و نشان دهنده روحیه پست و روش ناهنجار اجتماعی برخی از انسان ها به شمار می روند، اما بین آن دو تفاوت اندکی نیز وجود دارد. بخل عبارت است از خسیس بودن و خرج نکردن در جایی که باید خرج کرد و ندادن آنچه را که باید داد؛ اما شحّ به بخل شدید همراه با حرص و طمع معنا شده است. به عبارتی، شحّ همان بخل آزمندانه است.
«شُحّ»، به معنای بخل شدید و بازداشتن همراه با حرص، تفسیر شده است، چنان که ابن فارِس می گوید: الشین وَ الحاء، الاَصلُ فیهِ المَنعُ، ثُمَّ یَکونُ مَنعا مَعَ حِرصٍ. مِن ذلِکَ الشُّحُّ وَ هُوَ البُخلُ مَعَ حِرصٍ.
ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۱۷۸، مادّه «بخل.
در حدیثی می خوانیم که امام صادق (علیه السّلام) به یکی از یاران خود فرمود: «اَتَدری مَا الشَّحیح» آیا می دانی «شحیح» کیست؟ او در جواب عرض کرد: «هُوَ البَخیل» منظور بخیل است.امام فرمود: «اَلشُّحُّ اَشَدُّ مِنَ البُخل، انّ البَخیلَ یَبخَلُ بِما فی یَدِهِ و الشَّحیحُ یَشُحُّ بِما فی اَیدِی النّاسِ وَ عَلی ما فی یَدِهِ حَتّی لایَری فی اَیدِی النّاسِ شَیئاً اِلّا تَمُنُّ اَن یَکُونَ لَهُ بِالحِلِّ و الحَرامِ وَ لایَقنَعُ بِما رَزَقَهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلّ».
محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۲، ص۱۴۱۶.
آنچه از روایات استفاده می شود، صفت زشت بخل گاهی دائره اش محدود است و حوزه وجود خود و خانواده انسان را فرا می گیرد و تیره و تار می سازد، و گاهی این صفت بخل با حرص و سیری ناپذیری توأم می گردد و مرزهای حلال و حرام را درهم می شکند و نه تنها خود کار نیک و خوب نمی کند، بلکه از کار خوب دیگران و بخشش و عطای آنها نیز رنج می برد و در عذاب است. این گونه انسان ها در زندانی که با دست خویش ساخته اند اسیرند و هیچگاه لذت زندگی و آسایش و آرامش آن را درک و لمس نمی کنند.قرآن راه رستگاری و رهایی و فلاح را در دوری گزیدن از این آلودگی می داند و می فرماید: «وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَاُولئِکَ هُمُ المُفلِحُون؛
حشر/سوره۵۹، آیه۱۰.
...


کلمات دیگر: