شاخص فقر چندبعدی(به انگلیسی:(Multidimensional Poverty Index (MPI) در سال ۲۰۰۷ برای اولین بار توسط آلکایر و فاستر برای ۱۰۹ کشور در جهان محاسبه شد و سپس در سال ۲۰۱۰ توسط طرح مبارزه با فقر و توسعه انسانی مؤسسه آکسفورد (OPHI) و برنامه توسعه سازمان ملل گسترش یافت. شاخص فقر چند بعدی هر ساله توسط مؤسسه OPHI محاسبه و نتایج آن بر روی وب سایت رسمی آن منتشر می شود. شاخص فقر چندبعدی یک اندازه گیری بین المللی از فقر حاد است و بیش از ۱۰۰ کشور در حال توسعه به محاسبه این شاخص پرداخته اند.
حضور کودک در مدرسه
برای محاسبه این شاخص از فاکتورهای مختلفی به غیر درآمد، در تعیین فقر استفاده شده است. این شاخص مکمل اندازه گیری فقر بر پایه درآمد است زیرا ملاحظات مبتنی بر محرومیت شدید در ابعاد آموزش، سلامت و استانداردهای زندگی را شامل شده و به طورکلی مؤلفه های سازنده آن نماینده وجود رفاه در خانوار محسوب می شوند. تمرکز جنبه های مختلف توسعه بر رویکرد پولی و درآمد، از جمله دلایل ناکامی برنامه های فقرزدایی در کشورهای در حال توسعه عنوان می شود. برهمین اساس، علت اصلی فقر، کمبود یا نبود درآمد نیست بلکه دلیل آن نبود قابلیت لازم در افراد فقیر برای خروج از وضعیت فقر است. شاخص فقر چندبعدی به محاسبه این قابلیت های لازم در زندگی افراد می پردازد.
شاخص فقرچندبعدی می تواند تصویر کاملی از افرادی که در فقر زندگی می کنند، ارائه دهد. علاوه بر این روش محاسبه آن اجازه می دهد تا مقایسه ای بین کشورها و مناطق مختلف جهان از لحاظ فقر شکل گیرد و همچنین می توان مقایسه ای درون کشوری بین اقوام مختلف، خانوارهای ساکن مناطق روستایی یا شهری انجام داد. این ویژگی ها سبب شده که شاخص فقر چندبعدی به ابزاری تحلیلی برای شناسایی افراد آسیب پذیر تبدیل شود. به علاوه شاخص فقر چندبعدی آشکارکننده الگوی فقر در کشورها و در طول زمان است که سیاست گذاران را قادر می سازد تا به طور مؤثر منابع را هدف قرار داده و سیاست های مؤثرتری برای رفع فقر طراحی کنند.
برای معرفی این شاخص از همان سه بعد مربوط به شاخص توسعه انسانی استفاده شده است که شامل آموزش، سلامت و استانداردهای زندگی است. هر کدام از این سه بعد به وسیلهٔ چند معیار ساخته می شوند. معیارهای مربوط به هر بعد در جدول زیر آمده است.
حضور کودک در مدرسه
برای محاسبه این شاخص از فاکتورهای مختلفی به غیر درآمد، در تعیین فقر استفاده شده است. این شاخص مکمل اندازه گیری فقر بر پایه درآمد است زیرا ملاحظات مبتنی بر محرومیت شدید در ابعاد آموزش، سلامت و استانداردهای زندگی را شامل شده و به طورکلی مؤلفه های سازنده آن نماینده وجود رفاه در خانوار محسوب می شوند. تمرکز جنبه های مختلف توسعه بر رویکرد پولی و درآمد، از جمله دلایل ناکامی برنامه های فقرزدایی در کشورهای در حال توسعه عنوان می شود. برهمین اساس، علت اصلی فقر، کمبود یا نبود درآمد نیست بلکه دلیل آن نبود قابلیت لازم در افراد فقیر برای خروج از وضعیت فقر است. شاخص فقر چندبعدی به محاسبه این قابلیت های لازم در زندگی افراد می پردازد.
شاخص فقرچندبعدی می تواند تصویر کاملی از افرادی که در فقر زندگی می کنند، ارائه دهد. علاوه بر این روش محاسبه آن اجازه می دهد تا مقایسه ای بین کشورها و مناطق مختلف جهان از لحاظ فقر شکل گیرد و همچنین می توان مقایسه ای درون کشوری بین اقوام مختلف، خانوارهای ساکن مناطق روستایی یا شهری انجام داد. این ویژگی ها سبب شده که شاخص فقر چندبعدی به ابزاری تحلیلی برای شناسایی افراد آسیب پذیر تبدیل شود. به علاوه شاخص فقر چندبعدی آشکارکننده الگوی فقر در کشورها و در طول زمان است که سیاست گذاران را قادر می سازد تا به طور مؤثر منابع را هدف قرار داده و سیاست های مؤثرتری برای رفع فقر طراحی کنند.
برای معرفی این شاخص از همان سه بعد مربوط به شاخص توسعه انسانی استفاده شده است که شامل آموزش، سلامت و استانداردهای زندگی است. هر کدام از این سه بعد به وسیلهٔ چند معیار ساخته می شوند. معیارهای مربوط به هر بعد در جدول زیر آمده است.
wiki: شاخص فقر چندبعدی