کلمه جو
صفحه اصلی

صالحیه

فرهنگ فارسی

نام اصحاب صالح بن عمرو الصالحی و محمد بن شبیب و ابوشمر و غیلان اند

لغت نامه دهخدا

صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) قریه ای است بزرگ بر بن جبل قاسیون از غوطه ٔ دمشق و آن را بازارها وجامع است و قبور جماعتی از صالحین در آنجاست و جماعتی از صالحین نیز بدانجا سکونت دارند و بیشتر ساکنین آن قریه بر مذهب احمدبن حنبل اند. (معجم البلدان ).


( صالحیة ) صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] ( اِخ ) شهری قدیم است در مصر، در آخر مدیریه شرقی در سرزمین رملیة و در مشرق آن راه سلطانی است که مصر را بشام متصل سازد. صالحیه را ملک صالح نجم الدین ایوب بن ملک کامل محمدبن عادل بنا کرد تا مقر لشکریان وی باشد. ( منجم العمران از پطرس بستانی ).

صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] ( اِخ ) قریه ای است بزرگ بر بن جبل قاسیون از غوطه دمشق و آن را بازارها وجامع است و قبور جماعتی از صالحین در آنجاست و جماعتی از صالحین نیز بدانجا سکونت دارند و بیشتر ساکنین آن قریه بر مذهب احمدبن حنبل اند. ( معجم البلدان ).

صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] ( اِخ ) قریه ای است نزدیک رها از ارض جزیرة و آن را عبدالملک بن صالح هاشمی خط کشید و حد برآورد. خالد گوید: نزدیک رقه است... و گوید بطیاس و دیر زکی در آنجاست و آن از فرح انگیزترین مواضعاست و خالدیان در تاریخ موصل آرند که نخست کس که قصور صالحیة را احداث کرد مهدی است. ( معجم البلدان ).

صالحیة.[ ل ِ حی ی َ ] ( اِخ ) محله ای است به بغداد منسوب به صالح بن منصور معروف به صالح مسکین. ( معجم البلدان ).

صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] ( اِخ ) نام پیروان حسن بن صالح بن حی است وآنان را در شمار معتزلة آرند. ( کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مواقف ). لیکن صالحیه هر چند در اصول پیرو معتزله اند، آنان را معتزلی نتوان خواند. شهرستانی در ملل و نحل گوید: صالحیه در امر امامت بر مذهب سلیمانیه اند که گویند امامت به عهده شوری است و شوری با اتفاق دو تن از خیار مسلمین منعقد تواند شد و امامت مفضول با وجود افضل صحیح است. لیکن صالحیة در کار عثمان متوقف اند که آیا مؤمن است یا کافر و گویند اخباری که در حق او رسیده است و بودن وی از عشره مبشرة ما را بر آن میدارد که به صحت اسلام و ایمان و بهشتی بودن او حکم کنیم و چون بدعتهای او را بینیم که بنی امیة و بنی مروان را برکشیدو کارها کرد که با سیرت صحابه رسول موافق نبود واجب افتد که به کفر او حکم کنیم ازاین رو در حق او متوقفیم و کار وی به خدا بازگذاریم. و گویند علی پس از پیمبر ( ص ) افضل مردم است و اولی به امامت اما او خودحق خویشتن را فروگذاشت و تسلیم آنان گردید و ما نیزبدانچه مسلمانان راضی شده اند رضایت داریم و اگر علی بدین کار راضی نبوده ابابکر در هلاکت است و گویند هرکس از اولاد حسن و حسین شمشیر کشد و عالم و زاهد و شجاع باشد امامست ، و برخی نیکوئی صورت را نیز شرط دانسته اند و اگر این شرائط در دو امام یافت شود و هر دوبه طلب برخیزند آنکه افضل و ازهد است امام باشد و اگر هر دو مساوی باشند آنکه رأی او متین تر و حزم وی بیشتر است اختیار شود و اگر هر دو مساوی باشند دعوی ساقط و کار بعهده مردمان افتد و اگر دو امام در دو قطر به طلب برخیزند هر یک امام قطر خویش است و اطاعت او بر قوم وی واجب و اگر یکی به خلاف دیگری فتوی دهدهر دو مصیبند هرچند که یکی به ریختن خون امام دیگر فتوی دهد. شهرستانی گوید: در زمان ما بیشتر صالحیة مقلدند و به رأی و اجتهاد نگرایند و در اصول پیرو معتزله اند و ائمه معتزله را بیش از ائمه اهل بیت تعظیم کنند و در فروع جز در مسائل اندک که از شافعی یا شیعه پیروی کنند بر مذهب ابی حنیفه باشند. ( ملل و نحل شهرستانی چ 1288 صص 74 - 75 ). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مواقف آرد که صالحیه علم و اراده و قدرت و سمع و بصر را برای آدمیان در حال ممات جایز شمرندو گویند که روا باشد جواهر از کلیه اعراض تهی شود.و گویند جایز است که باری تعالی مرده باشد. ( کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 903 ). و رجوع به تعریفات میر سیدشریف و الانساب سمعانی و خاندان نوبختی ص 251 شود.

صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) قریه ای است نزدیک رها از ارض جزیرة و آن را عبدالملک بن صالح هاشمی خط کشید و حد برآورد. خالد گوید: نزدیک رقه است ... و گوید بطیاس و دیر زکی در آنجاست و آن از فرح انگیزترین مواضعاست و خالدیان در تاریخ موصل آرند که نخست کس که قصور صالحیة را احداث کرد مهدی است . (معجم البلدان ).


صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) نام اصحاب صالح بن عمرو الصالحی و محمدبن شبیب و ابوشمر و غیلان اند که جمع بین ارجاء و قدر کنند و صالحی گویدایمان معرفت به خداست علی الاطلاق چنانکه بدانند جهان را صانعی است و کفر جهل معرفت صانع است و اگر کسی گوید ان اﷲ ثالث ثلاثه کافر نیست لیکن این کلمه را جز کافر نگوید و گوینده معرفة اﷲ محبت او و خضوع است مر او را و این با انکار رسول جمع تواند شد و عقلاً رواست که کسی به خدا ایمان داشته باشد نه به رسول وی جز اینکه پیغمبر گفته است کسی که به من ایمان ندارد به خدا ایمان ندارد و گویند نماز عبادت خدا نیست و عبادت او ایمان است و ایمان معرفت اوست و او یک خصلت است که زیاد و کم نشود و هم چنین کفر خصلتی واحد است که کاهش و افزایش نپذیرد. (ملل و نحل شهرستانی ص 66).


صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) نام پیروان حسن بن صالح بن حی است وآنان را در شمار معتزلة آرند. (کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مواقف ). لیکن صالحیه هر چند در اصول پیرو معتزله اند، آنان را معتزلی نتوان خواند. شهرستانی در ملل و نحل گوید: صالحیه در امر امامت بر مذهب سلیمانیه اند که گویند امامت به عهده ٔ شوری است و شوری با اتفاق دو تن از خیار مسلمین منعقد تواند شد و امامت مفضول با وجود افضل صحیح است . لیکن صالحیة در کار عثمان متوقف اند که آیا مؤمن است یا کافر و گویند اخباری که در حق او رسیده است و بودن وی از عشره ٔ مبشرة ما را بر آن میدارد که به صحت اسلام و ایمان و بهشتی بودن او حکم کنیم و چون بدعتهای او را بینیم که بنی امیة و بنی مروان را برکشیدو کارها کرد که با سیرت صحابه ٔ رسول موافق نبود واجب افتد که به کفر او حکم کنیم ازاین رو در حق او متوقفیم و کار وی به خدا بازگذاریم . و گویند علی پس از پیمبر (ص ) افضل مردم است و اولی به امامت اما او خودحق خویشتن را فروگذاشت و تسلیم آنان گردید و ما نیزبدانچه مسلمانان راضی شده اند رضایت داریم و اگر علی بدین کار راضی نبوده ابابکر در هلاکت است و گویند هرکس از اولاد حسن و حسین شمشیر کشد و عالم و زاهد و شجاع باشد امامست ، و برخی نیکوئی صورت را نیز شرط دانسته اند و اگر این شرائط در دو امام یافت شود و هر دوبه طلب برخیزند آنکه افضل و ازهد است امام باشد و اگر هر دو مساوی باشند آنکه رأی او متین تر و حزم وی بیشتر است اختیار شود و اگر هر دو مساوی باشند دعوی ساقط و کار بعهده ٔ مردمان افتد و اگر دو امام در دو قطر به طلب برخیزند هر یک امام قطر خویش است و اطاعت او بر قوم وی واجب و اگر یکی به خلاف دیگری فتوی دهدهر دو مصیبند هرچند که یکی به ریختن خون امام دیگر فتوی دهد. شهرستانی گوید: در زمان ما بیشتر صالحیة مقلدند و به رأی و اجتهاد نگرایند و در اصول پیرو معتزله اند و ائمه ٔ معتزله را بیش از ائمه ٔ اهل بیت تعظیم کنند و در فروع جز در مسائل اندک که از شافعی یا شیعه پیروی کنند بر مذهب ابی حنیفه باشند. (ملل و نحل شهرستانی چ 1288 صص 74 - 75). صاحب کشاف اصطلاحات الفنون از شرح مواقف آرد که صالحیه علم و اراده و قدرت و سمع و بصر را برای آدمیان در حال ممات جایز شمرندو گویند که روا باشد جواهر از کلیه ٔ اعراض تهی شود.و گویند جایز است که باری تعالی مرده باشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 903). و رجوع به تعریفات میر سیدشریف و الانساب سمعانی و خاندان نوبختی ص 251 شود.


صالحیة.[ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) محله ای است به بغداد منسوب به صالح بن منصور معروف به صالح مسکین . (معجم البلدان ).


صالحیة. [ ل ِ حی ی َ ] (اِخ ) شهری قدیم است در مصر، در آخر مدیریه ٔ شرقی در سرزمین رملیة و در مشرق آن راه سلطانی است که مصر را بشام متصل سازد. صالحیه را ملک صالح نجم الدین ایوب بن ملک کامل محمدبن عادل بنا کرد تا مقر لشکریان وی باشد. (منجم العمران از پطرس بستانی ).


دانشنامه عمومی

صالحیه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
صالحیه (بردسکن)
صالحیه (تهران)
صالحیه (مذهب)

دانشنامه آزاد فارسی


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صالحیّه یکی از فرقه های زیدی می باشد.
این فرقه از انشعاب های زیدیه و پیروان حسن بن صالح بن حیّ به شمار می رود. آنان خلافت را برای ابوبکر و عمر مشروع می دانستند؛ لیکن نسبت به فسق خلیفه سوم، عثمان توقف کرده بودند.
وقف بر شیعه
صالحیه از فرقه های شیعه به شمار نمی رود؛ از این رو، وقف بر شیعه شامل آنان نمی شود.

پیشنهاد کاربران

روستایی در استان البرز شهرستان نظرآباد می باشد. نام سابق آن قارپوزآباد است


کلمات دیگر: