کلمه جو
صفحه اصلی

محضرب

لغت نامه دهخدا

محضرب . [ م ُ ح َ رِ ] (ع ص ) کسی که ریسمان می بندد. || آنکه سخت ریسمان می تابد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || آنکه زه بر کمان می پیچد. (ناظم الاطباء).


محضرب. [ م ُ ح َ رَ ] ( ع ص ) پرکرده شده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

محضرب. [ م ُ ح َ رِ ] ( ع ص ) کسی که ریسمان می بندد. || آنکه سخت ریسمان می تابد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). || آنکه زه بر کمان می پیچد. ( ناظم الاطباء ).

محضرب . [ م ُ ح َ رَ ] (ع ص ) پرکرده شده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: