کلمه جو
صفحه اصلی

محقانه

لغت نامه دهخدا

محقانه. [ م ُ ح ِق ْ قا ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) چون محقان. حقدارمانند. از روی حق. رجوع به محق شود.


کلمات دیگر: