کلمه جو
صفحه اصلی

نفوره

لغت نامه دهخدا

( نفورة ) نفورة. [ ن ُ رَ ] ( ع اِ ) فرمان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). حکم. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || خویش و قریب مرد که به خشم وی خشمناک شود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). نافرة. ( اقرب الموارد ). رجوع به نافرة شود.

نفورة. [ ن ُ رَ ] (ع اِ) فرمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حکم . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || خویش و قریب مرد که به خشم وی خشمناک شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نافرة. (اقرب الموارد). رجوع به نافرة شود.



کلمات دیگر: