کلمه جو
صفحه اصلی

محفوفون

لغت نامه دهخدا

محفوفون. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ محفوف ( در حالت رفعی ). ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به محفوف شود.


کلمات دیگر: