کلمه جو
صفحه اصلی

کماءه

لغت نامه دهخدا

( کماءة ) کماءة. [ ک َ ءَ ] ( ع اِ ) ج ِ کم ء علی غیرالقیاس ، یا کماة اسم جمع است و یا برای واحد و جمع هر دو آید. ( منتهی الارب ). ج کم ء. ( ناظم الاطباء ). || یک عدد سماروغ. ( ناظم الاطباء ). قارچ. طملان. دنبلان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): فاذا اشتدالحر قذفه [ قذف العنبر ] من قعره مثل الفطر و الکماءة. ( اخبار الصین و الهند ص 4، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ماده ٔبعد شود.

کماءة. [ ک َ ءَ ] (ع اِ) ج ِ کم ء علی غیرالقیاس ، یا کماة اسم جمع است و یا برای واحد و جمع هر دو آید. (منتهی الارب ). ج کم ء. (ناظم الاطباء). || یک عدد سماروغ . (ناظم الاطباء). قارچ . طملان . دنبلان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): فاذا اشتدالحر قذفه [ قذف العنبر ] من قعره مثل الفطر و الکماءة. (اخبار الصین و الهند ص 4، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماده ٔبعد شود.



کلمات دیگر: