کلمه جو
صفحه اصلی

قوزلیجه

لغت نامه دهخدا

قوزلیجه . [ قُزْ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان ، سکنه ٔ آن 125 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، دیم و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. در قله ٔ ارتفاعات مجاور این ده آثار قلعه خرابه ٔ قدیمی دیده میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


قوزلیجه . [ قُزْ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شراء بخش سیمینه رود شهرستان همدان ، سکنه ٔ آن 38 تن . آب آن از قنات و چشمه . محصول آن غلات ، لبنیات و انگور. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


قوزلیجه. [ قُزْ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شراء بخش سیمینه رود شهرستان همدان ، سکنه آن 38 تن. آب آن از قنات و چشمه. محصول آن غلات ، لبنیات و انگور. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

قوزلیجه. [ قُزْ ج ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سردرود بخش رزن شهرستان همدان ، سکنه آن 125 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات ، دیم و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. در قله ارتفاعات مجاور این ده آثار قلعه خرابه قدیمی دیده میشود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

دانشنامه عمومی

قوزلیجه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
قوزلیجه (رزن)
قوزلیجه (همدان)


کلمات دیگر: