نقاب برداشتن ٠ نقاب بر افکندن
نقاب برگرفتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نقاب برگرفتن. [ ن ِ ب َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) نقاب برداشتن. نقاب برافکندن :
باد نقاب از طرفی برگرفت
خواجه سبک عاشقی از سر گرفت.
که حسن سرکش و من مو بموی محجوبم.
باد نقاب از طرفی برگرفت
خواجه سبک عاشقی از سر گرفت.
نظامی.
چسان نقاب ز رخسار دوست برگیرم که حسن سرکش و من مو بموی محجوبم.
طالب ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: