کلمه جو
صفحه اصلی

محفض

لغت نامه دهخدا

محفض. [ م ُ ح َف ْ ف َ ] ( ع ص ) زمین بسیارخشک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

محفض. [ م ُ ح َف ْ ف ِ ] ( ع ص ) کسی که از دست چیزی را می اندازد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

محفض . [ م ُ ح َف ْ ف َ ] (ع ص ) زمین بسیارخشک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


محفض . [ م ُ ح َف ْ ف ِ ] (ع ص ) کسی که از دست چیزی را می اندازد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: