بیت قوفا دهی است از دمشق . برخی از محدثان بدان منسوبند .
قوفا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قوفا. ( معرب ، اِ )سنگی است سیاه و اسفنجی که در بلاد حلب یافت میشود واز آن سنگ آسیاب سازند و این کلمه دخیل است. ( از اقرب الموارد ). نوعی از صمغ صنوبر باشد و آن را به عربی علک یابس خوانند و به فارسی زنگباری گویند. ( آنندراج ) ( فهرست مخزن الادویه ) ( برهان ). نوعی از صنوبر است. ( فهرست مخزن الادویه ).
قوفا. ( اِخ ) بیت قوفا دهی است از دمشق. برخی از محدثان بدان منسوبند. رجوع به معجم البلدان شود.
قوفا. ( اِخ ) بیت قوفا دهی است از دمشق. برخی از محدثان بدان منسوبند. رجوع به معجم البلدان شود.
قوفا. (اِخ ) بیت قوفا دهی است از دمشق . برخی از محدثان بدان منسوبند. رجوع به معجم البلدان شود.
قوفا. (معرب ، اِ)سنگی است سیاه و اسفنجی که در بلاد حلب یافت میشود واز آن سنگ آسیاب سازند و این کلمه دخیل است . (از اقرب الموارد). نوعی از صمغ صنوبر باشد و آن را به عربی علک یابس خوانند و به فارسی زنگباری گویند. (آنندراج ) (فهرست مخزن الادویه ) (برهان ). نوعی از صنوبر است . (فهرست مخزن الادویه ).
کلمات دیگر: