کلمه جو
صفحه اصلی

نقاصه

فرهنگ فارسی

شیرین و خوش گردیدن آب و جز آن . خوش و گوارا گردیدن آب و جز آن . عذب گردیدن آب . یا خوش گردیدن بوی چیزی .

لغت نامه دهخدا

( نقاصة ) نقاصة. [ ن َ ص َ ] ( ع مص ) شیرین و خوش گردیدن آب و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خوش و گوارا گردیدن آب و جز آن. ( ناظم الاطباء ). عذب گردیدن آب. ( از اقرب الموارد ). || خوش گردیدن بوی چیزی.( از ناظم الاطباء ) ( از المنجد ). رجوع به نقیص شود.

نقاصة. [ ن َ ص َ ] (ع مص ) شیرین و خوش گردیدن آب و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خوش و گوارا گردیدن آب و جز آن . (ناظم الاطباء). عذب گردیدن آب . (از اقرب الموارد). || خوش گردیدن بوی چیزی .(از ناظم الاطباء) (از المنجد). رجوع به نقیص شود.



کلمات دیگر: