دهان بند بستن , پوزه بند بستن , محدود کردن , مانع فراهم کردن براي , شيرين کاري , قصه يا عمل خنده اور , دهان باز کن , پوزه , پوزه بند , دهان بند , دهنه , سرلوله هفت تير ياتفنگ , پوزه بندزدن , مانع فعاليت شدن
کمامه
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
غلاف طلع . غلاف شکوفه خرما . یا توبرهاسب و مانند آن
لغت نامه دهخدا
( کمامة ) کمامة. [ ک ِ م َ ] ( ع اِ ) غلاف طلع. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غلاف شکوفه خرما. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || غلاف شکوفه. ج ، اَکِمَّة،کِمام. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غلاف شکوفه. ج ، کِمام و جمعالجمع، اَکِمَّة. ( ناظم الاطباء ). پوشش و پرده ٔشکوفه. ( از اقرب الموارد ). || آنچه بدان دهان شتر را بندند تا نگزد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کمام. ( در معنی مفرد ) ( از اقرب الموارد ). || توبره اسب و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به کمام شود.
کمامة. [ ک ِ م َ ] (ع اِ) غلاف طلع. (منتهی الارب ) (آنندراج ). غلاف شکوفه ٔ خرما. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || غلاف شکوفه . ج ، اَکِمَّة،کِمام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غلاف شکوفه . ج ، کِمام و جمعالجمع، اَکِمَّة. (ناظم الاطباء). پوشش و پرده ٔشکوفه . (از اقرب الموارد). || آنچه بدان دهان شتر را بندند تا نگزد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کمام . (در معنی مفرد) (از اقرب الموارد). || توبره ٔ اسب و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به کمام شود.
کلمات دیگر: