کلمه جو
صفحه اصلی

طوخ

فرهنگ فارسی

تهمت کردن کسی را بقول یا بفعل

لغت نامه دهخدا

طوخ . [ ] (اِخ ) چهارده موضع است بمصر. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ).دهی است در صعید مصر، غربی ِ نیل . (معجم البلدان ).


طوخ . [ ] (اِخ ) دهی است به حوف غربی و آن را طوخ مزید گویند. (معجم البلدان ).


طوخ . [ ] (اِخ ) طوخ الخیل ؛ قریه ٔ دیگری است به صعید غربی نیل و بدان طوخ بیت یمون گویند و طوة نیز خوانند. (معجم البلدان ).


طوخ . [ طَ ] (ع مص ) تهمت کردن کسی را به قول یا به فعل . (منتهی الارب ). تهمت کردن به چیزی بد از گفتار و کردار. (منتخب اللغات ).


طوخ. [ ] ( اِخ ) چهارده موضع است بمصر. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ).دهی است در صعید مصر، غربی ِ نیل. ( معجم البلدان ).

طوخ. [ ] ( اِخ ) طوخ الخیل ؛ قریه دیگری است به صعید غربی نیل و بدان طوخ بیت یمون گویند و طوة نیز خوانند. ( معجم البلدان ).

طوخ. [ ] ( اِخ ) دهی است به حوف غربی و آن را طوخ مزید گویند. ( معجم البلدان ).

طوخ. [ طَ ] ( ع مص ) تهمت کردن کسی را به قول یا به فعل. ( منتهی الارب ). تهمت کردن به چیزی بد از گفتار و کردار. ( منتخب اللغات ).

دانشنامه عمومی

طوخ نام شهر و شهرستانی در استان قلیوبیه مصر است.
بر پایه داده هایی در وب گاه رسمی استان قلیوبیه مصر.
طوخ از آبادی های قدیمی در مصر است.
لیث بن سعد، از فقها و قلقشندی نویسنده کتاب معروف صبح الاعشی (مهم ترین دانشنامه عربی روزگار مملوک ها) از طوخ بوده اند.
شهر طوخ دارای صنعت شمیمیایی و چینی سازی است.


کلمات دیگر: