مترادف واداشته : مجبور، مکلف، ملزم، ناچار، ناگزیر، برانگیخته
واداشته
مترادف واداشته : مجبور، مکلف، ملزم، ناچار، ناگزیر، برانگیخته
مترادف و متضاد
۱. مجبور، مکلف، ملزم، ناچار، ناگزیر
۲. برانگیخته
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - بر انگیخته . ۲ - مجبور ملزم . ۳ - منع شده ممنوع . ۴ - محبوس باز داشته .
لغت نامه دهخدا
واداشته. [ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) محبوس. زندانی. بازداشته. توقیف شده. || برانگیخته. وادار شده. و رجوع به واداشتن شود.
واژه نامه بختیاریکا
( وا داشتِه ) تحریک شده
( وا داشتِه ) گمارده
( وا داشتِه ) وا دارشده؛ اجیر
( وا داشتِه ) گمارده
( وا داشتِه ) وا دارشده؛ اجیر
پیشنهاد کاربران
وادار
مجبور، مکلف، ملزم، ناچار، ناگزیر، برانگیخته
کلمات دیگر: