مترادف طاق و طرم : کروفر، طمطراق، فروشکوه، طاق وطرنب، شکوه وجلال، طاق وطارم، خودنمایی، تظاهر
طاق و طرم
مترادف طاق و طرم : کروفر، طمطراق، فروشکوه، طاق وطرنب، شکوه وجلال، طاق وطارم، خودنمایی، تظاهر
فرهنگ فارسی
وطاق
طاق وطرنب، طاق وترنب: فروشکوه، کنایه ازکروفروخودنمایی، طاق وطرنب، طاق وترنب: فروشکوه، کنایه ازکروفروخودنمایی
طاق وطرنب، طاق وترنب: فروشکوه، کنایه ازکروفروخودنمایی، طاق وطرنب، طاق وترنب: فروشکوه، کنایه ازکروفروخودنمایی
لغت نامه دهخدا
طاق و طرم. [ ق ُ طُ رُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) رجوع به طاق و طرنب شود :
از پی طاق و طرم خواری کشید
بر امید عزّ در این خواری خوشید.
از پی طاق و طرم خواری کشید
بر امید عزّ در این خواری خوشید.
مولوی.
کلمات دیگر: