کلمه جو
صفحه اصلی

الوک

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - پروانه . ۲ - پیغام .

لغت نامه دهخدا

الوک. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) پیغام. ( مهذب الاسماء ). رسالت. ( اقرب الموارد ). نامه و خبر و پیغام. ( آنندراج ). اَلوکَة. ( اقرب الموارد ): هذا علوج صدق و الوک صدق. ( نشوءاللغة العربیة ص 20 ). || قاصد و ایلچی و رسول. ( آنندراج ). پیغامبر. عَلوج.

دانشنامه عمومی

آلوک (دی جی). آلوک (به انگلیسی: Alok) موسیقی دان، دی جی ابرزیلی است.

(به فتح الف) میوه ای است شبیه بادام و کمی کوچک تر که در اغلب بخش های کوهستانی ایران می روید؛ بادام کوهی.


گویش مازنی

/alook/ شراره – جرقه ی آتش – شعله ی آتش

شراره – جرقه ی آتش – شعله ی آتش


پیشنهاد کاربران

محمود تای را به استیفای واجبات اموال قراری بفرستاد با الوکهای درشت تر ( جهانگشا )
الوک: پیغام


کلمات دیگر: