۱ - حالت گم بوده . ۲ - حیرانی سرگردانی : و از پس ایشان تاریکیها و شبهتهائ ایشان نتوانند که از گم بودگی خود بیرون آیند چون کسی که پیش و پس اوسدی باشد . ۳ - هراسان بودن .
گم بودگی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گم بودگی. [ گ ُ دَ / دِ ]( حامص مرکب ) هراسان شدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
پیشنهاد کاربران
گمراهی، ضلالت
کلمات دیگر: