کلمه جو
صفحه اصلی

کراوی

لغت نامه دهخدا

کراوی. [ ک َ ] ( اِ ) کراویا. کروی. کرویا.( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرویا و کراویا شود.

پیشنهاد کاربران

یک نوع گیاه داروییست که خاصییت غدایی بسیار زیادی در دفغ سموم گوشت داری در زبان کردی کرم نشا هی


کلمات دیگر: