کلمه جو
صفحه اصلی

نسول

لغت نامه دهخدا

نسول. [ ن ُ ]( ع مص ) افتادن پشم از حیوان و افتادن پر از پرندگان و جامه از تن انسان. ( از منتهی الارب ). ریختن و افتادن پر و پشم از طیور و حیوانات. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). || ریختن. ( از منتهی الارب ).

نسول. [ ن َ ] ( ع ص ) نَسّال. به شتاب رو. تندرو. ( از المنجد ). مسرع.

نسول . [ ن َ ] (ع ص ) نَسّال . به شتاب رو. تندرو. (از المنجد). مسرع .


نسول . [ ن ُ ](ع مص ) افتادن پشم از حیوان و افتادن پر از پرندگان و جامه از تن انسان . (از منتهی الارب ). ریختن و افتادن پر و پشم از طیور و حیوانات . (از المنجد) (از اقرب الموارد). || ریختن . (از منتهی الارب ).


پیشنهاد کاربران

جمع نسل است


کلمات دیگر: