أجَّجَ ، استحث ، استفزّ
برانگیخت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
تاخت، بلند شد
از جا تکان داد
تحریک کردن - تهییج کردن
انگیزاند - انگیزش داد -
حرکت داد
روشن کرد
تحریک کرد
از جا بلند شدن ، حمله کردن
اصلا خوب نبود یعنی تحریک
یعنی تحریک
به وجود آورد
سوار شد
آماده شد
آماده شد
یعنی تحرک کرد
Stand op
پاشد
جنبید
پاشد
جنبید
حرکت کردن _ تحریک کردن
تحریک کردن
تازاند ، تاخت
۱. به هیجانآوردن، تحریض کردن، ترغیب کردن، تشویق کردن، تهییج کردن
۲. آنتریک کردن، تحریک کردن
۳. وادار کردن، وا داشتن
۴. مبعوث کردن، زنده کردن
۵. روانه کردن
۲. آنتریک کردن، تحریک کردن
۳. وادار کردن، وا داشتن
۴. مبعوث کردن، زنده کردن
۵. روانه کردن
۱. به هیجان آوردن، ترغیب کردن، تشویق کردن، تهییج کردن
۲. تحریک کردن
۳. وادار کردن، وا داشتن
۴. مبعوث کردن، زنده کردن
۵. روانه کردن
۲. تحریک کردن
۳. وادار کردن، وا داشتن
۴. مبعوث کردن، زنده کردن
۵. روانه کردن
به هیجان آوردن
بلند شدن ، به هیجان آوردن
تحریک
بلند شدن یا سوارشدن
ضربه زدن
کلمات دیگر: