یکی یعامیر بزغاله
یعمور
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
یعمور. [ ی َ ] ( ع اِ ) یکی یعامیر. بزغاله. ( منتهی الارب ) ( یادداشت مؤلف ) ( ناظم الاطباء ). یک بزغاله. ( آنندراج ). || بچه میش. ج ، یعامیر. ( ناظم الاطباء ). بره. ( یادداشت مؤلف ).
جدول کلمات
بزغاله
کلمات دیگر: