کلمه جو
صفحه اصلی

همدست شدن

فارسی به انگلیسی

ally, band, unify


to collaborate, to join hands, to conspire


ally, band, unify, to collaborate, to join hands, to conspire
team

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- در اجرای عملی با دیگری شرکت کردن ( بیشتر در مورد کارهای بد بکار رود ) : دل سرد کن زد هر که همدست فتنه گشت اندیشه کن ز پیل که هم جفت خوار شد.

پیشنهاد کاربران

همکاری کردن


کلمات دیگر: