bullion
خنچه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - سفر. کوچک خوان کوچک . ۲ - طبق چوبین کوچک که در آن شیرینی میوه یا جهاز عروس گذارند و بر روی سر حمل کنند . ۳ - طبقی که در آن انواع شیرینی را بترتیب خاص چینند و جمله هایی مبنی بر تبریک و تهنیت نویسند و در مجلس عقد در اطاق عروس گذارند .
خونچه یا خنجه و آن آوازیست که بوقت جماع از بینی مرد آید .
خونچه یا خنجه و آن آوازیست که بوقت جماع از بینی مرد آید .
لغت نامه دهخدا
خنچه. [ خ ُ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) خونچه. رجوع به خونچه شود. || ( اِ ) خنجه و آن آوازی است که بوقت جماع از بینی مرد آید.
فرهنگ عمید
خوانچه#NAME?
= خوانچه
دانشنامه عمومی
خنچه (کاشان)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان کاشان در استان اصفهان ایران است.
این روستا در دهستان کوهپایه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
این روستا در دهستان کوهپایه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
wiki: خنچه
پیشنهاد کاربران
خنچه یعنی چوب تر ،
تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر
تا نباشد چوب تر فرمان نبرد گاو و خر
خونچا کلمه ای ترکی است ، خون همان تزیینات داخل مجمعه ی قدیم می باشد که لازمه ی هنگام عقد بوده است .
خنچه همان خوانچه است به معنی سُفره ی کوچک، که ریشه ی آن فارسی باستان می باشد.
در میان تورک ها به مجلس دیدن جهیزیه میگن یا دید و بازدید از یه جای مجلل یا دیدن خونه ی تاره ی یکی با مراسم باشه
خونچا باخدی" به معنی بازدید از تزیینات و اشیای جدید در ترکی
خونچا باخدی" به معنی بازدید از تزیینات و اشیای جدید در ترکی
مخفف خوانچه=سفره کوچک مانند دیگچه قلفچه یعنی دیگ و قلف کوچک بیلچه بیل کوچک که مغنی در لای روبی قنات و کندن چاه با بیلچه کار میکند پس خوانچه سفره کوچک. است
کلمات دیگر: