کلمه جو
صفحه اصلی

فروروانه

پیشنهاد کاربران

فَروَروانه:فَروَرانه، فَراوَرتی، فَروَرتی - نام دخترانه
آیینی ( مراسمی ) است که فرد زرتشتی پس از این که به دین زرتشتی گِرَوید ( نوزود! ) ، انجام می شود!
این آیین در هنگام نماز خواندن و در پنج نوبت نماز این وِرد را به زبان می آورد ( خَستو، اقرار و اعتراف می کند ) که با خواندن یسنا، هات 12 و 13 برگزار می شود!

هاتهای 12 و 13 شامل خَستو ( اقرار ) به دین مزدیسنی ( زرتشتی ) می باشد؛ که به دعای فروروانه نیز مشهور است و بسیار نزدیک به زبان گاتها یا سرودهای اشوزرتشت می باشد!

بخش هایی از فروروانه ( فرورانه ) :
" من اقرار دارم که مزداپرست زرتشتی با ایمان و اعتقاد راسخ ام
من ایمان دارم به پندار نیک اندیشیده
من ایمان دارم به سخن نیک گفته شده
من ایمان دارم بکردار نیک کرده شده
من ایمان دارم به دین مزدیسنا که جنگ براندازد و سلاح را کنار گذارد و به خُتودَت ( اُخوت، برادری، از خود گذشتگی ) دستور دهد
( دین ) ورجاوندی که در میان همه دین هایی که هست و خواهد بود، بزرگترین و بهترین و زیباترین است
آن ( دین ) اهورایی زرتشتی که همه چیزهای نیک را به خواست اهورامزدا سزاوار می دانم، این است ایمان ( اعتراف ) بدین مزدیسنا "

این اقرار بخشی از اوستای روزانه کشتی نو کردن می باشد که هر زرتشتی روزی 5 بار آن را در راز و نیاز ( نماز ) با خدا تکرار می کند!

فَر: فر: فَرّه، خُرّه - مفهومی در اساطیر ایرانی است: فروغیِ ایزدی است که به دل هر که بتابد، از همگان برتری می یابد و از پرتو همین فروغ است که شخص به پادشاهی و بزرگی می رسد و در کمالاتِ نفسانی و روحانی کامل می شود.
شکوه، حِشمت، عظمت - مُجلل، پُر زرق و برق، پُر برکت - برجسته، ممتاز، نامی، سرشناس، سَرآمد، شاخص

وَر: وَرتی - پسوند دارندگی و همراهی
این پسوند بیشتر به هنر، دانش، بزرگی و زیبایی می پردازد.
نمونه: دانشور، سخنور، هنرور، نامور، بارور، بهره ور، شناور، غوطه ور، جانور، داور، راهور، "سَروَر" و. . .

وانه: پسوند نسبت، مالکیت، دارندگی و همراهی فارسی اَوِستایی است
نمونه: دَستوانه، میسوانه، اُستُوانه، پُشتوانه، پَروانه، خَندِوانه!

معنی: به شکوه رسیدن، برجسته و ممتاز گشتن، والا، بلندپایه -
نظر کرده، مورد عنایت و لطف پروردگار، کاریزما دار -
رستگاری، کامیابی، پیروزی، کامروایی، کامرانی، خوشبختی، نیکبختی


کلمات دیگر: