اتش به اختیار
فارسی به انگلیسی
فرهنگستان زبان و ادب
آتش به اختیار!
{weapons free} [علوم نظامی] فرمانی مربوط به واپایی سلاح که نشان دهندۀ وضعیتی است که در آن با سامانه های سلاح باید به هدفی که غیرخودی یا ناشناس شناخته شود شلیک کرد
{weapons free} [علوم نظامی] فرمانی مربوط به واپایی سلاح که نشان دهندۀ وضعیتی است که در آن با سامانه های سلاح باید به هدفی که غیرخودی یا ناشناس شناخته شود شلیک کرد
پیشنهاد کاربران
یعنی مختار بودن برای آتش زدن هر کسی که دلت میخواهد
fire at will
زمانی که در جنگ فرماندهی جنگ دستور اتش به اختیار صادر میکنن به این معنی است که هر تیپ یا هنگ روگردان و گروهان وهر سربازی میتوانند بدون دستور از فرماندهی خود بسوی دشمن اتش یا تیر اندازی کند. این تعریف آتش به اختیار می باشد
[weapons free] [علوم نظامی] فرمانی مربوط به واپایی سلاح که نشان دهندۀ وضعیتی است که در آن با سامانه های سلاح باید به هدفی که غیرخودی یا ناشناس شناخته شود شلیک کرد
ارادی، اختیاری، خودانگیخته، درونناک، خودجوش! - خودکار، خودسر، خودرأی - خودباور، اعتماد به نفس -
خیر و خوب خواهی، مصلحت اندیش، صلاحدید!
خیر و خوب خواهی، مصلحت اندیش، صلاحدید!
یعنی کار فرهنگی تمیز و تخصصی
دشمنان انقلاب سال ها ست به هواداران و نوکران و نفوذی هایشان آتش به اختیار داده اند . در همین راستا آتش به اختیار رهبری به معنای آتش به دشمنان و نفوذی ها و ضد انقلاب است . در همی راستا شخص آتش به اختیار باید با آگاهی لازم از منویات انقلاب اسلامی و دشمن شناسی و اراده لازم آتش کند و عبارت اختیار نیز حاکی از مسئولیت آگاهانه و انقلابی او در مقابل آتشش می باشد .
یعنی اینایکه خودبه خودبه اختیارخودشون اتش میگیرن
هر کار خواستی بکن
اختیارت با خودته
اختیارت با خودته
کلمات دیگر: