( سعسعة ) سعسعة. [ س َ س َ ع َ ] ( ع مص ) خواندن یا راندن بز بلفظ سعسع. || لرزیدن بدن از پیری. || پیری و سپری شدن زندگانی. || به آخر رسیدن شب یا تاریکی آوردن آن و آن مقلوب عسعسه است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
سعسعه
لغت نامه دهخدا
سعسعة. [ س َ س َ ع َ ] (ع مص ) خواندن یا راندن بز بلفظ سعسع. || لرزیدن بدن از پیری . || پیری و سپری شدن زندگانی . || به آخر رسیدن شب یا تاریکی آوردن آن و آن مقلوب عسعسه است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
کلمات دیگر: