کلمه جو
صفحه اصلی

علی شاهرودی

لغت نامه دهخدا

علی شاهرودی. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ ) ابن محمد. ملقب به علاءالدین. رجوع به علی مصنفک شود.

علی شاهرودی. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ ) ابن محمد شاهرودی. فقیه قرن 14 هَ. ق. وی تحصیلات خود را در تهران به پایان رساند سپس به نجف و کربلا رفت و در بیستم ربیعالثانی سال 1351 هَ. ق. در سن شصت و سه سالگی در کاظمین درگذشت و جسد او در نجف دفن گردید. او را تعلیقی است بر العروةالوثقی. ( از معجم المؤلفین از اعیان الشیعه عاملی ج 42 ص 86 ).

علی شاهرودی. [ ع َ ی ِ ] ( اِخ ) ابن محمودبن محمدبن مسعودبن محمودبن محمدبن محمدبن محمدبن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی. مشهور به مصنفک و ملقب به علاءالدین. رجوع به علی مصنفک شود.

علی شاهرودی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمد شاهرودی . فقیه قرن 14 هَ . ق . وی تحصیلات خود را در تهران به پایان رساند سپس به نجف و کربلا رفت و در بیستم ربیعالثانی سال 1351 هَ . ق . در سن شصت و سه سالگی در کاظمین درگذشت و جسد او در نجف دفن گردید. او را تعلیقی است بر العروةالوثقی . (از معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ٔ عاملی ج 42 ص 86).


علی شاهرودی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمد. ملقب به علاءالدین . رجوع به علی مصنفک شود.


علی شاهرودی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمودبن محمدبن مسعودبن محمودبن محمدبن محمدبن محمدبن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی . مشهور به مصنفک و ملقب به علاءالدین . رجوع به علی مصنفک شود.



کلمات دیگر: