رواج
رواش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رواش. [ رَ ] ( اِ ) رواج. ( فرهنگ شعوری ) ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ) :
چو ارباب صنعت که ماهر شوند
همی بایدش کار خود را رواش.
چو ارباب صنعت که ماهر شوند
همی بایدش کار خود را رواش.
؟ ( از شعوری ).
کلمات دیگر: