کلمه جو
صفحه اصلی

علی طالقانی

لغت نامه دهخدا

علی طالقانی. [ ع َ ی ِ ل ِ ] ( اِخ ) ابن فضل مؤیدی طالقانی. وی در سال 421 هَ. ق. در قید حیات بود. او راست : الامثال البغدادیة. ( از معجم المؤلفین ج 7 ص 166 ).

علی طالقانی. [ ع َ ی ِ ل ِ ] ( اِخ ) ابن مهدی بن رضابن احمدبن حسین بن حسن طالقانی حسینی نجفی. مشهور به میرحکیم. وی درشب پنجشنبه هفدهم ذی قعده سال 1300 هَ. ق. در نجف اشرف متولد شد، و نزد پدر خویش و شیخ محمد حرز و شیخ محمدجواد شبیبی تلمذ کرد، و در سال 1335 هَ. ق. به بندر لنجه سفر کرد و در سال 1337 هَ. ق. در آنجا درگذشت. او را دیوانی است در 600 صفحه. ( از الذریعه ج 9 ص 738 از غایةالامانی فی أحوال آل الطالقانی ).

علی طالقانی . [ ع َ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) ابن فضل مؤیدی طالقانی . وی در سال 421 هَ . ق . در قید حیات بود. او راست : الامثال البغدادیة. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 166).


علی طالقانی . [ ع َ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) ابن مهدی بن رضابن احمدبن حسین بن حسن طالقانی حسینی نجفی . مشهور به میرحکیم . وی درشب پنجشنبه هفدهم ذی قعده ٔ سال 1300 هَ . ق . در نجف اشرف متولد شد، و نزد پدر خویش و شیخ محمد حرز و شیخ محمدجواد شبیبی تلمذ کرد، و در سال 1335 هَ . ق . به بندر لنجه سفر کرد و در سال 1337 هَ . ق . در آنجا درگذشت . او را دیوانی است در 600 صفحه . (از الذریعه ٔ ج 9 ص 738 از غایةالامانی فی أحوال آل الطالقانی ).



کلمات دیگر: