علی شمشاطی. [ ع َ ی ِ ش ِ ] ( اِخ ) ابن محمدعدوی شمشاطی. مکنی به ابوالحسن و ابوالقاسم. وی ادیب و لغوی بود و در هندسه و ریاضی نیز دست داشت. در الجزیرة مقیم بود و در سال 453 هَ. ق. در دمشق درگذشت. او راست : 1- الانوار والثمار. 2- البرهان فی النص الجلی علی امیرالمؤمنین. 3- شرح الحماسة. 4- غریب القرآن. 5- مختصر فقه أهل البیت. ( از معجم المؤلفین از کتاب الرجال نجاشی ص 186 و اعیان الشیعه عاملی ج 42 ص 25 و منتهی المقال ابوعلی ص 224 و منهج المقال میرزا محمد ص 238 و تنقیح المقال مامقانی ج 2 ص 306 ).
علی شمشاطی
لغت نامه دهخدا
علی شمشاطی. [ ع َ ی ِ ش ِ ] ( اِخ ) ابن محمدعدوی شمشاطی. مکنی به ابوالحسن و ابوالقاسم. وی ادیب و لغوی بود و در هندسه و ریاضی نیز دست داشت. در الجزیرة مقیم بود و در سال 453 هَ. ق. در دمشق درگذشت. او راست : 1- الانوار والثمار. 2- البرهان فی النص الجلی علی امیرالمؤمنین. 3- شرح الحماسة. 4- غریب القرآن. 5- مختصر فقه أهل البیت. ( از معجم المؤلفین از کتاب الرجال نجاشی ص 186 و اعیان الشیعه عاملی ج 42 ص 25 و منتهی المقال ابوعلی ص 224 و منهج المقال میرزا محمد ص 238 و تنقیح المقال مامقانی ج 2 ص 306 ).
علی شمشاطی . [ ع َ ی ِ ش ِ ] (اِخ ) ابن محمدعدوی شمشاطی . مکنی به ابوالحسن و ابوالقاسم . وی ادیب و لغوی بود و در هندسه و ریاضی نیز دست داشت . در الجزیرة مقیم بود و در سال 453 هَ . ق . در دمشق درگذشت . او راست : 1- الانوار والثمار. 2- البرهان فی النص الجلی علی امیرالمؤمنین . 3- شرح الحماسة. 4- غریب القرآن . 5- مختصر فقه أهل البیت . (از معجم المؤلفین از کتاب الرجال نجاشی ص 186 و اعیان الشیعه ٔ عاملی ج 42 ص 25 و منتهی المقال ابوعلی ص 224 و منهج المقال میرزا محمد ص 238 و تنقیح المقال مامقانی ج 2 ص 306).
علی شمشاطی . [ ع َ ی ِ ش ِ] (اِخ ) ابن محمد شمشاطی عدوی . مکنی به ابوالحسن . از ادیبان و شاعران به شمار میرفت و در سال 377 هَ . ق . در قید حیات بود و سال وفات او را 380 هَ . ق . ذکر کرده اند. او راست : 1- أخبار ابی تمام والمختار من شعره . 2- تفضیل أبی نواس علی أبی تمام . 3- شرح الحماسة الطائیة. 4- المذکر و المؤنث . 5- المقصور و الممدود. و او را اشعاری نیز هست . شمشاطی منسوب است به «شمشاط» که شهری است از بلاد ارمینیة. اما مؤلف هدیةالعارفین آن را شهری بر فرات در نزدیکی بغداد دانسته است . (از معجم المؤلفین از عیون التواریخ ابن شاکر کتبی ج 12 ص 207 و الوافی صفدی ج 12 ص 194 و معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 240 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 38 و ج 2 ص 258 و هدیة العارفین بغدادی ج 1 ص 682).