نا استوار . نامحکم . نادرست .
سست و مست
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سست و مست. [ س ُ ت ُ م ُ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) نااستوار. نامحکم. نادرست.
- امثال :
همه جایم سست و مست است
فقط ناندانیم درست است.
- امثال :
همه جایم سست و مست است
فقط ناندانیم درست است.
کلمات دیگر: