بمعنی روار است که خدمتکار زندانیان باشد مصحف زوار است
رواز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رواز. [ رَ ] ( اِ ) بمعنی روار است که خدمتکار زندانیان باشد. ( برهان قاطع ) ( از آنندراج ). مصحف زَوار است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). رجوع به زَوار شود.
دانشنامه عمومی
دو رشته زنجیر که یوغ گاو را به مَلَه یا آلات شخم زنی یا زَنِوَز وصل می کرد (مله تخته ای بود که _قبل و بعد از آبیاری زمین کشاورزی_ برای هموار کردن زمین استفاده می شد. زنوز نیز ابزاری برای تسطیح زمین بود).
کلمات دیگر: